
پویا نمایی(انیمیشن):
هنریِ دوبعدی، یا موقعیتهای مدلهای واقعی، برای ایجاد توهم حرکت است.حرکت روان تصاویرِ پویا در پویانماییها، ناشی از یک خطای دید است که به دلیل پدیدهٔ ماندگاری تصاویر پدید میآید. پویانمایی میتواند در قالب هر دو رسانهٔ آنالوگ مانند فیلم متحرک، نوار ویدئو یا در رسانههای دیجیتال؛ پویانمایی فِلش، ویدئوی دیجیتال ضبط شده یا “GIF” پویا باشد. برای نمایشِ پویانمایی میتوان از یک دوربین، رایانه یا یک پروژکتور با فنآوریهای نو استفاده کرد. رایجترین روش برای نمایش پویانمایی، سینما یا ویدئو است. یک پویانمایی، به دو روشِ سنتی و روش دیجیتال ایجاد میشود. اِستاپموشن شیوهای از پویانمایی است که در آن با جابجایی یا تغیرِ مکان، شکل یا حالتِ اشیاء به صورت دو یا سه بعدی با استفاده از برشِ لبههای کاغذ، رنگآمیزیِ فیلمهای شفاف یا عروسک؛ و ثبت هر لحظه از قاب به شکل یک تصویر، و نمایشِ پیوسته تصاویر جایگزین شده، با تصاویر قبلی و معمولاً با ۱۲،۱۰،۸، ۲۴،۱۶،۱۵، ۵۰،۳۰،۲۵ یا ۶۰ قاب در ثانیه، یک اثر پویانمایی ایجاد میشود.
تاریخچه
قدیمیترین نمونههای تلاش برای بدست آوردن توهم حرکت در طراحی ایستا را میتوان در نقاشیهای دوران نوسنگی غارها پیدا کرد، در جایی که حیوانات با چندین شکل پای رویهم افتاده مجسم شدهاند، که آشکارا کوششی برای رساندن احساس حرکت است. سفالینهای متعلق به مردم شهر سوخته یافت شدهاست که نقوش روی این جام، تکراری هدفمند دارد و حرکت را نشان میدهد. تکراری که پایه و اساس هنر انیمیشن امروز است.
فیلمساز فرانسوی جورج ملیس، که سازنده جلوههای ویژه فیلمهایی مانند سفری به ماه بود، تکنیکهای بسیاری در کارش استفاده میکرد که یکی از آنها نگه داشتن چرخش فیلم دوربین، و تغییر کوچکی در صحنه و سپس دوباره به چرخش درآوردن فیلم دوربین بود. این بسیار شبیه به ایدهای است که بعدها زنده نگاریِ استاپ-موشن شد. ملیس بهطور اتفاقی به این تکنیک دست یافت. هنگامی که او اتوبوسی را در حال رد شدن از جلوی دوربین میگرفت، دوربین خراب شد. هنگامی که دوربین تعمیر شد، درست زمانی که ملیس شروع به فیلم گرفتن کرد، تصادفاً یک اسب از جلوی دوربین رد شد. نتیجه آن بود که در فیلم به نظر میرسید که اتوبوس به یک اسب تبدیل میشود.
ج. استوارت بلکتون شاید اولین فیلمساز آمریکایی باشد که تکنیکهای استاپموشن و انیمیشن طراحی دستی را استفاده کرد. توماس ادیسون او را با فیلمسازی آشنا کرد. او با اولین کارش مورخ ۱۹۰۰ که کپی رایت داشت، پیشگام این ایدهها در دوران قرن بیستم شد. بسیاری از فیلمهایش، از میان آنها طراحی سحرآمیز در سال ۱۹۰۰ و فکاهی صورتهای متغیر مسخره ۱۹۰۶، نسخههای فیلم روزمره از بلکتون «هنرمند درخشان» بود، و نسخههای اصلاح شده مورد استفاده ملیس قدیمیترین تکنیکهای استاپموشن برای ساختن سریهایی از طراحیهای روی تخته سیاه بود که به نظر میرسند که حرکت میکنند و خود را تغییر شکل میدهند. فکاهیصورتهایمتغیرمسخره، به عنوان اولین فیلم پویانماشده واقعی ثبت، و بلکتون به عنوان اولین زنده نگاری واقعی شناخته شدهاست.
هنرمند فرانسوی دیگری به نام امیل کول شروع به طراحی سلسله کارتونهایی کرد. او در سال ۱۹۰۸ فیلمی با نام صحنه خیالات را ساخت. این فیلم شامل تعداد زیادی طراحی ساده سرگردان است که به هم تبدیل میشوند، مانند بطری شراب که به یک گل تبدیل میشد. همچنین قسمتهایی از تصاویر زنده وجود داشت، جایی که دست زنده نگار وارد صحنه میشد. این فیلم با طراحی هر قاب روی کاغذ ایجاد شده بود و هر قاب با نگاتیو فیلم گرفته میشد، که به تصویر، ظاهر تخته سیاه را میداد. بدین ترتیب صحنه خیالات نخستین فیلم پویانمایی سنتی (طراحی دستی) بهشمار میآید.
در ادامه موفقیتهای بلکتون و کال، هنرمندان متعدد دیگری شروع به تجربیاتی در پویانمایی کردند. از جمله وینسر مککی که یک کارتونیست موفق روزنامه بود. او پویانماییهای پرجزئیاتی ساخت که نیازمند تیم هنرمندان و توجهی طاقت فرسا به جزئیات بود. هر فریم یک طراحی روی کاغذ بود که همواره میبایست، پس زمینه و شخصیتها هردو دوباره طراحی و پویا شوند. از برجستهترین فیلمهای مکی میتوان به نموی کوچولو) جریت دایناسور (۱۹۱۴) و غرق شدن لوسیتینیا (۱۹۱۸اشاره کرد.
تولید فیلمهای پویانمای کوتاه، که عموماً «کارتون» نامیده میشوند، در طول دهه ۱۹۱۰ به یک صنعت بدل شد و کارتونهای کوتاه برای نمایش در فیلمهای سینما تولید شدند. موفقترین تولیدکننده قدیمی زنده نگاری جان رندولف بری بود، کسی که همراه با ارل هرد، سل پویانمایی یا پویانمایی روی طلق را پایهگذاری کرد که در باقی دهه بر صنعت پویانمایی حکمفرما بود.
پویانمایی سنتی
پویانمایی به مجموعه فنونی اشاره شده در زیر گفته میشود که پیش از ظهور پویانمایی رایانه ای برای تولید تمامی فیلمهای پویانمایی استفاده میشدهاست و بجز فن حکاکی که در آن مستقیماً توسط یک سوزن روی حلقهٔ فیلم حکاکی صورت میگیرد الباقی تنها از طریق عکاسی صحنه به صحنه حاصل میشدند. صحنههای فیلم پویانمایی سنتی، در اصل عکسهایی از طراحیها، اشیاء، موجودات زنده یا تغییرات نور و … هستند که از طریق عکاسی برداشت شدهاند و با به هم چسبیدن نگاتیوهای این عکسبرداریها حلقهٔ فیلمی تشکیل مییافته که در دستگاههای آپارات و … بدون توقف قابل پخش بودهاست. برای ایجاد توهم حرکت، هر فریم (نگاتیو) تفاوت ناچیزی با یک فریم پیشتر از آن دارد. از نمونههای فیلمهای بلند پویانمایی سنتی میتوان به پینوکیو، مزرعه حیوانات و آکیرا اشاره کرد.
برخی از انواع تکنیکهای پویانمایی سنتی عبارتند از:
سِل انیمیشن:
سل در واقع صفحهٔ شفافی است که میتواند از جنسهای مختلف ساخته شود که از آن جمله شیشه طلق، نایلون و فیلم خام رادیولوژی و… هستند ولی طلقای نایلونی که هم سبک انعطافپذیر نشکن و کم خطر و قابل بازیافت و ارزان قیمت تر هستند مناسبترین گزینهاند.این تکنیک در ابتدای راه بدین لحاظ مورد اهمیت، توجه و کاربرد گسترده قرار گرفت که این امکان را در اختیار فیلمسازان قرار میداد که بازیگران را در کنار کاراکترهای نقاشی شده قرار دهند و در واقع بلیط ورود کارتونها به دنیای واقعی بود و نیز در پروژههای انیمیشن محض باعث افزایش قابل توجهی در سرعت تولید میشد و بلیط ورود صنعت انیمیشن به بازار درآمد و پول بود دیگر نیازی نبود که فضاهای پس زمینه یا بک گراند بارها و بارها طراحی شوند، به عنوان مثال در پلانهای تعقیب و گریز یک بک گراند (دارا یا فاقد حرکت) طراحی شده و کاراکترهایی که در تعقیب هم بودند یک به یک از روی این بک گراند با رعایت سیکل حرکتشان عبور داده میشدند یا زمانی که حرکتی در چند پلان یکسان بود طراحیهای انیماتور یا پویانما تنها برای یک مرتبه روی طلق شفافی به نام سل (طلق) ترسیم میشدند و دیگر نیاز نبود که کپی شوند و بارها استفاده میشدند. این تکنیک با ورود تکنیکهای نوین همچون بک پروجکشن و سپس پردههای سبز و آبی و … منسوخ شد، اما هنر سِل انیمیشن هنوز حفظ شده و برخی کارهای پویانمایی با این روش ساخته میشوند که به لحاظ هنری ارزشمند و شایستهٔ قدردانی و توجه هستند.
استاپ موشن:
مجموعهٔ تکنیکهایی که با تصویر برداری فریم به فریم توسط دوربین و عکاسی و در محیط فیزیکال واقعی شامل عناصر مشهود پنهان به عنوان مثال: نور و لوازم نور پردازی، دکور، جاذبهٔ زمین و… ساخته شوند در زیر مجموعه استاپ موشن جای دارند که در آن فریم عکسی از اجسام واقعی است، پویانما اجسام یا شخصیتهای درون صحنه را فریم به فریم به صورت ناچیزی حرکت میدهد، و عکس میگیرد. هنگامی که فریمهای فیلم به صورت متوالی نمایش داده شوند توهم حرکت اجسام ایجاد میشود.(عروس مرده به کاگردانی تیم برتون)
در مورد استاپ موشن توجه به این نکته مهم است که استاپ موشن تکنیکی است ذاتاً سه بعدی که در برخی گونهها مانند کات اوت تنها دو بعد تصویر برداری شده ویا نمایش داده شده یا مورد تأکید واقع میشود.
زندهنگاری خمیری:
پیکره شخصیتها و اجسام متحرک از مادهای نرم ساخته میشود که ممکن است اسکلت هم داشته باشند تا فیگور آنها را ثابت نگه دارد. روش فیلمبرداری هم مانند استاپ-موشن است.
کات-اوت: کات-اوت:
نوعی از زنده نگاری استاپ موشن است که به وسیلهٔ قطعات مسطحی مانند کاغذ ساخته میشود. پویانما هر فریم قطعات را کمی جابهجا میکند.
زندهنگاری سیلوئت:
نوعی زندهنگاری کات-اوت بدون رنگ که کاراکترها به صورت سیلوئت سیاه نمایان میشوند. (شبیه به عکسهای ضد نور)
موشن گرافیک:
از تصاویر مسطح گرافیکی، عکس، قطعات روزنامه یا مجله و غیره همراه با تایپ (نوشته) ساخته میشود که سابقاً با حرکت دادن فریم به فریم انیمیت میشد.
زندهنگاری عروسکی:
به پویانمایی استاپ-موشنی گفته میشود که شامل پیکرههای عروسکی است که در تعامل با فضاهای شبیه واقعیت انیمیت میشوند. عروسکها درونشان اسکلت دارد که به ایستایی آنها کمک کند و همچنین مفصلهایی که در محورهای خاصی میچرخند. (مانندِ کابوس قبل از کریسمس ساخته تیم برتون)
در انیمیشن و یا پویانمایی با چند عنصر اصلی سر و کار داریم که به تعریف آنها می پردازیم:
کلید اصلی ( key frame ) :
اگر ما یک حرکت در انیمیشن و یا پویانمایی را به بخش های کوچکتری تقسیم کنیم به فریم ابتدا و یا انتهای یک بخش آن حرکت ، کلید اصلی آن حرکت گفته می شود برای مثال اگر در نظر داشته باشیم که دست یک کاراکتر را که به صورت مستقیم از بالا به پایین می آورد ، انیمیت کنیم دو کلید اصلی داریم.
اولی حالت و جایگاه دست در ابتدای حرکت و دومی حالت و جایگاه دست در انتهای حرکت اما اگر در بین این مسیر، بخواهد چیزی را بردارد ، حرکت به سه بخش تقسیم می شود ابتدا حرکت سپس برداشتن جسم و در نهایت حرکت دست با جسم برداشته شده به سمت پایین که هر بخش کلیدهای اصلی خود را دارد. در نهایت می توان اینطور بیان کرد که به نقاط عطف و کلیدی یک حرکت ، فریم اصلی و یا key frame گفته می شود.
فریم میانی ( between frame ) :
به فریم مابین کلید های اصلی در یک حرکت ، فریم میانی گفته می شود که محتوا و تعداد آن به نوع و سرعت حرکت بستگی دارد.در انیمیشن و یا پویانمایی با پخش ۲۵ فریم در ثانیه برای فرمت پخش پال pal ایجاد توهم حرکت می شود بنابراین اگر یک حرکت پایین آوردن دست می خواهد یک ثانیه طول بکشد ما ۲ فریم اصلی و ۲۳ فریم میانی (در انیمیشن کامل یا full frame Animation) داریم و اگر می خواهیم این حرکت سریعی باشد تعداد فریم کمتری به آن اختصاص می دهیم. این مبحث یعنی تخصیص تعداد فریم مناسب یکی از مهمترین مباحث در فیزیک انیمیشن و یا پویانمایی است.
تکنیک های انیمیشن و یا پویانمایی از ابتدا تا به امروز:
انیمیشن و پویانمایی روی طلق (Cell Animation) :
روشی است که در آن طراحی ها روی طلق اجرا و رنگ آمیزی شده و سپس روی زمینه یا ” بک گراند” قرار می گیرند و معمولا دو فریم از هر تصویر فیلمبرداری می شود. تعداد فریم های برای هر تصویر متناسب با موضوع و نوع حرکت ، قابل تغییر است.
بزرگترین محدودیت در این تکنیک هزینه زیاد تهیه برگه های سل و عدم توانایی از استفاده دوباره آنها و همچنین محدودیت در تعداد سل های روی هم قرار داده شده در حین فیلبرداری از آنهاست به طوری که اگر از تعداد بیشتر از حد مجاز روی هم برگه های سل استفاده گردد ، تصویر به زردی می زند این محدودیت تعداد به کیفیت برگه های سل بستگی داشت که از ۴ تا ۱۰ لایه متغیر بود. برای مثال می توان به فیلم های والت دیزنی تا دهه ۴۰ میلادی اشاره کرد.
انیمیشن و پویانمایی روی کاغذ (Paper Animation):
در این روش به دلیل عدم استفاده از طلق ، زمینه ها ساده تر انتخاب شده و تمامی اجزای صحنه برای هر نقاشی مجددا کشیده می شود. از ویژگیهای مهم این روش یکی مواج بودن تصاویر و دیگر ، سادگی پس زمینه است. ابزاری که در این روش به کار می رود ، می تواند مدادهای مختلف ، راپید ، قلم فرانسه، پاستل، آبرنگ، رنگ روغن و یا هر وسیله تازه دیگری باشد . برای مثال می توان به فیلم تداعی ساخته نورالدین زرین کلک اشاره کرد.
انیمیشن و پویانمایی بدون دوربین (Animation Without Camera) :
یکی از ساده ترین و ارزان ترین راههای ساخت فیلم انیمیشن ، شاید همین روش باشد. زیرا می توان با استفاده از نوار فیلم خام یا نور خورده، بدون استفاده از دوربین و مراحل لابراتوری، فیلم ساخت.
اگر فیلم خام را ظاهر کنیم و یا فیلم های قدیمی و مستعمل را با مقداری آب ژاول شستشو دهیم ، نوار شفا فی به دست می آید که می توانیم با ابزار مختلفی مثل مداد چرب، مرکب، رنگ روغن و یا وسایل دیگری ، روی هرفریم آن پی درپی طراحی کنیم که حاصل آن ، فیلم انیمیشن است، همچنین با ایجاد خراش روی فیلم می توان انیمیشن های خالص، زیبا و موثری را خلق کرد.برای اجرای این روش از فیلم ۱۶ میلیمتری می توان استفاده کرد ، ولی بهتراست برای تسهیل کار و گرفتن نتیجه بهتر از کادرهای بزرگتری مثل ۳۵ میلیمتری و یا حتی ۷۰ میلیمتری استفاده شود.
بهترین نمونه روش خراش روی فیلم، کار خانم “کارولین لیف آنسی ۹۱ “Annecy91″را به خود اختصاص داد. همچنین می توان ” مک لارن Mc Laran” “را که سالهای بسیاری از عمرش را صرف تجربه این روش نمود و دستاوردهای با ارزشی را خلق کرد، به عنوان ابداع کننده و توسعه دهنده این روش دانست.در این روش هنرمندان مختلف، حتی از ترکیبات شیمیایی مختلف که تاثیرات خاصی را روی فیلم می گذاشت برای زیبا شناسی این آثار انیمیشن و یا پویانمایی استفاده کرده اند.
انیمیشن و پویانمایی کات اوت ( cut out ) یا پویانمایی با بریده مقوا :
کاراکتر و یا کاراکتر ها با بریده مقوا ساخته و مفصل گذاری می شود و گاه به صورت کولاژ (Collage) یعنی با بریده مواد دیگری مانند پارچه، نخهای مختلف، کاموا، کاغذهای گوناگون روزنامه و یا عکس شکل می گیرد و زیر دوربین، فریم به فریم حرکت داده و فیلمبرداری می شود. لی لی حوضک ساخته وجیه الله فرد مقدم، ازنمونه های خوب این روش به شمار می رود. این تکنیک به صورت کات اوت سایه ای (Silhouette Animation) نیز اجرا می شود، با این ترتیب که اشکال لازم را از مقوای سیاه می سازند و از پشت به آن نور می تابانند. در این صورت بیننده می تواند تصویر را به صورت سایه های بسیار مشخص که حرکت می کنند، ببیند. در واقع می توان سایه بازی های خاور دور را سرچشمه این تکنیک دانست.
انیمیشن و پویانمایی سه بعدی:
این تکنیک با فیلمبرداری تک فریم از کاراکترهای عروسکی یا هر کاراکتر سه بعدی دیگر اجرا می شود. یعنی از هرحرکت عروسک هایی که مفصل های فرم پذیری دارند ، یک یا دو فریم فیلم گرفته می شود. این تکنیک گاهی نیز با احجام و اشیایی مانند میخ و چکش، چراغ مطالعه، مهره های شطرنج و یا هر شی سه بعدی دیگری اجرا می شود. ” کلیمیشن” (Claymation) نیز کار سه بعدی دیگری است. در گذشته کاراکترها و برخی از عناصر پس زمینه با گل ساخته و سپس حرکت داده می شدند. ولی امروزه با استفاده از خمیر مجمسه سازی و موم یا مواد مشابه دیگری ساخته و حرکت داده می شوند.
انیمیشن با عکس( Photo Animation):
ازسوژه در حال حرکت، عکسهای پی در پی گرفته می شود و با انتخابی از آنها و تغییرات دیگر، دور عکسها بریده شده و سپس روی پس زمینه، که ممکن است عکس یا نقاشی باشد، قرار می گیرند و فیلمبرداری می شوند. گاه ممکن است به جای عکس، از فتوکپی استفاده شود. این شیوه نیز به علت تغییراتی که در عکس به وجود می آید ، جذابیتی ویژه پیدا می کند، که می توان با استفاده از مداد رنگی یا پاستل جلوه های گرافیکی ویژه ای را خلق نمود، همچنین از فتوکپی رنگی هم می توان استفاده کرد.
پیکسیلیشن ( زنده نمایی )(Pixilation):
در این روش ، کاراکتر زنده، بازیگر نقش اصلی است و مقاطعی از حرکت کاراکتر انتخاب شده و چند کادر فیلمبرداری می شود. حاصل، حرکت منقطع بازیگر است که با سرعتهای متفاوت و متناسب موضوع فیلم ، حالتی تازه و بدیع را القا می کند. به عنوان نمونه می توان فیلم سیاه و سفید، ساخته سهراب شهید ثالث را نام برد.
پین اسکرین( تخته سنجاق)(Pin Screen):
برای اجرای این تکنیک، هزاران سوزن در یک صفحه جاسازی شده و با تغییر ارتفاع این سوزنها و نیز نور پردازی از یک زاویه بخصوص، تصاویری به وجود می آید که حاصل انعکاس نور بر مقطع سوزنها می باشد. در این روش انیماتورها در پشت و جلو صفحه عمودی قرار می گیرند و سوزنها را به حرکت در می آورند. برای مثال می توان به فیلم زیبایی ناب، کار مشترک الکساندر الکسیف و کلر پارکر ، که ابداع کننده این تکنیک بوده اند، اشاره نمود.
انیمیشن و پویانمایی زیر دوربین(Under Camera Animation):
در این روش یک صفحه شیشه ای را که از زیر نور پردازی شده، انتخاب می کنند ، و روی آن اجسام ریزی مثل ماسه، خرده های چوب، خرده های چای، منجوق و یا مواد ریز دیگری ریخته و به آن شکل می دهند. سپس با تغییر تدریجی و مرحله ای تصاویر و فیلمبرداری فریم به فریم از آنها فیلم انیمیشن می سازند. ویژگی این روش در این است که اکثر کارهای طراحی یا نقاشی، زیر دوربین و به هنگام فیلمبرداری تک فریم انجام می شود و چون تغییرات فی البداهه هستند، تصاویر زیبایی تشکیل می دهند که حس بیشتری را از فضای فیلم به بیننده منتقل می سازند. مثل فیلم، خیابان ساخته کارولین لیف
روتوسکپی(Rotoscopy ):
ابتدا فیلمی از کاراکترهای زنده تهیه می شود، سپس با الگو قراردادن حرکت کاراکترها در فیلم، طراحی های جدید تهیه شده و فیلمبرداری می شوند که البته تکنیکی است که در خدمت بعضی از روشهای فوق می تواند قرار گیرد. استفاده از روش روتوسکپی را در غالب فیلم های به یاد ماندنی کمپانی والت دیزنی می توان دید.
داینامیشن(Dinamation):
در این تروکاژ با استفاده از روش نمایش از پشت، صحنه های عروسکی، با طبیعت و تصاویر واقعی از موجودات زنده پیوند زده می شوند و دنیای خیالی با دنیای واقعی درهم می آمیزند. ابتدا هنرپیشه ها به کمک تخیل و دکوپاژ دقیقی که کارگردان بر مبنای سناریو در دست دارد ، با موجودات خیالی که وجود خارجی ندارند، حرف می زنند و یا به ایفای نقش می پردازند. مثلا با یک اسکلت فرضی هشت دست که به وسیله شمشیری می جنگند. کلمه داینامیشن همواره نام ری هاری هاوزن را تداعی می کند. وی فیلم های متعددی با این روش ساخته است که هفتمین سفر سندباد یکی از نمونه های خوب این روش است.
انیمیشن و پویانمایی کامپیوتری(Computer Animation ):
در این روش طراحی های بین دو کلید، ایجاد بافت، پرسپکتی، رنگ، زاویه دید، جهت گردش و سیکل های حرکتی به وسیله کامپیوتر انجام و کامل می شود، با این ترتیب که اطلاعات لازم به کامپیوتر داده، و حرکات مورد نظر برنامه ریزی می شود و بقیه کارها با کامپیوتر است.
دیاگرام انیمیشن(Diagram Animation):
در این روش از همه امکانات انیمیشن استفاده نمی شود، بلکه فقط از شکلهای ساده، خطوط و یا فلش ها برای نشان دادن بعضی از موضوعات بسیار ساده استفاده می شودکه غالبا کاربرد آموزشی دارند.
1 نظرات
سلام